پرکار بودن و داشتن فعالیت و تلاش در صحنه عمل یکی دیگر از شاخصهای نیروی انسانی کارآمد نظام علوی است. خیلیها وقت حرف و گفتمان، خوب نطق میکنند اما همین که در مدیریت وارد شدند و زمان عمل فرا رسید، در انجام وظایف کوتاهی میکنند و یا کثرت کارها آنها را مغلوب و درمانده میکند. امام علیهالسلام پیوسته کارگزاران خویش را به خدمت هر چه تمامتر به مردم و تامین رفاه و آسایش آنان فرا میخواند.(رک:نهج البلاغه،نامه50 و59)
امام علیهالسلام در نامهای به اسود بن قطبه فرمانده سپاه حلوان(در جنوب شهر سرپل ذهاب فعلی) نوشتند:بدان که دنیا سرای آزمایش است و دنیادار ساعتی در آن از تلاش در راه خدا آسوده نباشد مگر آن که همان مایۀ حسرت او در روز قیامت گردد.»(نامه/59) آن حضرت تلاش نیروی انسانی در جهت تامین نیازها و رفاه مردم را یکی از حقوقی میدانست که بر عهده آنان است.از جمله حقوقی که بر تو لازم گشته آن است که خود را نگهداری و به قدر توان خود در کار رعیت تلاش کنی»(نامه/59) بعد در ادامه فلسفه این تلاش را چنین تبیین فرمودند:زیرا سودی که از این کار به تو میرسد بیش از فایدهای است که تو به مردم میرسانی»(نامه/59)
آن حضرت از منت گذاشتن بر خلق به خاطر خدمتی که به آنها نمودهاند پرهیز میداد و تاکید میکرد:کارگزار اسلامی نباید کاری را که برای مردم انجام میدهد بزرگ بشمارد. بدین جهت حضرت توصیه میکردند کارگزاران حکومتی از کسانی انتخاب شوند که کارهای مهم او را مغلوب و درمانده نسازد و کثرت کارها او را پریشان و خسته نکند.(نامه/53) آن حضرت ویژگی بارز نیروی سازمانی را تلاش و پشتکار در خدمت به مردم میدانست و عقیده داشت که کارگزار حکومت علوی باید در انجام کاری که به صلاح اوست کوتاهی نورزد و برای رسیدن به حق در امواج سختی ها فرو رود»(نامه/53) به دیگر سخن باید سرمایه انسانی کارآمد کسی باشد که در حوزه فعالیت نسبت به وظایف محوله کوتاهی نکند و از کسانی نباشد که در اثر غفلت و رساندن نامههای کارمندانت به تو و گرفتن جوابهای صحیحش از تو کوتاهی نماید، خواه در اموری باشد که از طرف تو دریافت میدارند و یا از سوی تو میبخشند» (نامه/53)به تعبیرعلی علیهالسلام، باید به هر کسی که پشتکار ندارد، تکیه نکرد(حکمت/211)چرا که نیروی ساکت و راکد بدرد نمیخورد بلکه سازمان اداری به عناصر فعال و پرتحرک فکری و کاری نیازمند است. در آخرین خطبه نهجالبلاغه بصورت یک اصل کلی آمده: خداوند شکرگزاری را بر عهده شما نهاده و امرش را برایتان باقی گذارده و در میدان فراخ مسابقه مهلتتان داده تا برای رسیدن به هدف از یکدیگر پیشی گیرید.»(خطبه/241) پس کمر را محکم ببندید و دامن را درهم بپیچید که آهنگ جدی و رسیدن به ارزش های بلند با شکمبارگی و خوشگذرانی جمع نمیشود. چون براى مقابله با مشکلات و پیروزى بر آنها، ارادهاى آهنین لازم است تا انسان از نیروهاى نهفته در وجود خود، بیشترین بهره را برد. دست روى دست گذاشتن هنر نیست، چراکه مردان بزرگ در سایه سعى و تلاش، قلهها را فتح کردند.
امام علیهالسلام به عنوان یک الگوى عملى که از ثانیههاى عمر خود چه در مسایل دنیوى و چه اخروى، بیشترین بهره را گرفته و آرزوى همگان را در رسیدن به آن مقامات به حسرت تبدیل کرده است، در فرمایشى هر غفلتزدهاى را به تلاش و کوشش فرا مىخواند که اى غفلتزده، بکوش، بکوش» (خطبه/153) که ساختن آیندهاى آباد و سعادتمند در گرو دستهاى پرتوان و زحمتکش است.آن حضرت گاه جهت به راه انداختن انسانها براى فعالیت و تلاش در زندگى، از تلاش و کوشش موجودات الهى مثال مىزد تا همگان از کار و فعالیت آنها درس تلاش بگیرند و در زندگى خود جدیت داشته باشند. در یکى از خطبهها، از تلاش و فعالیت مورچه سخن مىگوید: به مورچه و کوچکى چثه آن بنگرید.که چگونه روى زمین راه مىرود و براى به دست آوردن روزى خود تلاش مىکند؟ دانهها را به لانه خود منتقل مىسازد و در جایگاه مخصوص نگه مىدارد، در فصل گرما براى زمستان تلاش کرده و به هنگام درون رفتن بیرون آمدن را فراموش نمىکند.»(خطبه/5)
تخصص و تعهد
یکی از اصول مورد توجه اسلام، شایسته سالاری و تکیه اساسی بر صلاحیت های افراد در بکارگیری آنها در پست های اجرایی است. تاکید اسلام بر ملاکهای گزینش و صلاحیت افراد برای این است که فساد اداری و تباهی در بدنه نظام از جایی شروع میشود که انتساب، فامیل، تبار، رفیق و باند، جای صلاحیتها و شایستگیهای اخلاقی و تخصصی را بگیرد و هیچ توجهی به شایستگی و توان افراد نشود. این کار علاوه بر بی توجهی به تخصصگرایی و حقوق مردم و جامعه، کارهای حکومت را از محور خود خارج و زمینه عقب گرد و سقوط جامعه را فراهم میکند. در نظام مدیریتی اسلام، مناصبی که به کارگزاران حکومتی واگذار میگردد، برمبنای لیاقتی است که آنان در ایفاء مسئولیت خویش از آنها برخوردار میباشند. سپردن پست های سازمانی به افراد بر اساس شایسته سالاری و اهلیت گرایی و قرار دادن اشخاص در مراتبی که توان و تعهد لازم را نسبت به آن دارند، یکی از سفارشات مهم حضرت امیر علیهالسلام به مسؤولین رده بالا بود. چون وقتی کسی به مسؤولیتی گمارده میشود که اهلیت لازم را برای آن مسؤولیت نداشته باشد، چنین شخصی به طور معمول تحت انواع فشارهای درونی و بیرونی قرار میگیرد و در نتیجه دچار انواع تباهی ها می شود، و از آن جا که شخصیت وی با مسؤولیتی که بر دوش او نهاده شده سنخیتی ندارد، در نتیجه حریمها را میشکند و به راحتی به حریمهای فردی و اجتماعی، مادی و معنوی میکند. اما فردی که شایستگی و لیاقت لازم را برای پستی داراست، با تاییدهای درونی و بیرونی روبروست و این خود بزرگترین پشتیبان اوست. بنابراین باید هرکس را بر اساس خلاقیتها و توانمندیهایش در جای مناسب گمارد تا بتواند به بهترین صورت کار و مسؤولیت خود را اداره کند.(گلستانی،1383: 45)
پذیرش مسئولیت در نگاه علوی بدان معناست که او در پرتو آن قادر است از عهده حفظ امانت سنگینی که به او سپرده شده است برآید و حق آن را آن گونه که شایسته است ادا کند. در نگاه امام علی مردم سنگ زیرین آسیای حکومت و فرمانروا تنها وکیل، امین و نماینده مردم است و حکومت از نوع خدمتی است که یک امین صالح برای موکل خویش انجام میدهد، پس صرف آشنایی با افراد و یا داشتن رابطه با آنان، ملاک گزینش نیست.من ولى أحدا من المسلمین و هو یعلم أن فیهم من هو أولى بذلک و أعلم بکتاب الله و سنة نبیه فقد خان الله و رسوله» (میانجی،1419: 2/625) هرکس متولی فردی از مسلمانان شود در حالی که میداند کسانی دیگر سزاوارتر از او برای این کار و آگاهتر از او به قرآن وسنت پیامبر خدا و احکام اسلامی می باشند و این امر را به آنان نسپارد، به یقین به خدا و رسول او خیانت کرده است. بر خلاف ت خلیفه سوم که سوگند یاد میکرد اگر کلید بهشت در دستان من بود، بنی امیه را داخل آن میکردم»(ابنکثیر، 1408: 7/192) امام علیهالسلام در مقابل این طرز تفکر، بر نصب شایستگان اصرار میورزید و اعتقاد داشت: چهار چیز عامل اصلی فساد در حکومتهاست؛ تباه ساختن اصول، فریبکاری، مقدم نمودن انسانهای نالایق و منزوی ساختن انسان های فاضل.(ریشهری،1416: 2/936)
از آنجا که در حکومت علوی کارگزارانخزانه داران رعیت و وکلای امت و سفیران ائمه و پیشوایان هستند»(نامه/51) پس ضروری است در شناسایی افراد مورد نظر دقت لازم و کافی به کار برده و بهترین آنان انتخاب شود.در وضع منشیان و کارمندانت دقت کن و کارهایت را به بهترین آنها بسپار»(نامه/53) چونیک کارگزار جاهل، یا طرح و برنامهای غلط تهیه میکند، یا در اجرای یک برنامه صحیح به افراط و تفریط کشیده میشود و کار را از مسیر اصلی خود خارج میسازد در نتیجه، باطلی را حق و حقی را باطل نشان میدهد.»(جوادیآملی،1366: 6)
دیندارِ با تقوا
اطاعت از خداوند و دیندارى، اولین پایه رستگارى است. رسول مکرم اسلام صلى الله علیه وآله همین که براى اولین بار در میان مردم ظاهر شد و بعثت خود را آشکار کرد، فرمود: مردم بگوئید لا اله الا اللَّه» تا رستگار شوید. امیرمؤمنان علی علیهالسلام نیز از خداوند سلامت در دین را طلب نمود و فرمود:از او سلامت در دین را خواهانیم آنگونه که تندرستى را از او درخواست داریم»(خطبه/99) دیندارى و تقواى الهى از جمله عواملى است که انسان را در رسیدن به آرزوهاى دنیوى و اخروى و کسب موفقیتها کمک میکند. على علیهالسلام در اینباره مى فرماید:
همانا ترس از خدا کلید هر در بسته و ذخیره رستاخیز و عامل آزادگى از هرگونه بردگى و نجات از هرگونه هلاکت است. در پرتو پرهیزکارى، تلاشگران پیروز و پروا کنندگان از گناه رستگار مىشوند و به هر آرزویى مىتوان رسید»(خطبه/230)
امام على علیهالسلام در جاى دیگرى درباره نقش تقوى و دیندارى در رساندن انسان به اهداف و رفع مشکلات مى فرمایند:
کسى که تقوا را انتخاب کند، سختى ها بعد از نزدیک شدنشان، از او دور گردند، تلخى ها براى او شیرین و فشار مشکلات و ناراحتى ها بر طرف خواهند شد و مکشلات پیاپى و خسته کننده، آسان گردیده و مجد و بزرگى از دست رفته چون قطرات باران بر او فرو مىبارند، رحمت بازداشته حق بر او باز مىگردد، و نعمتهاى الهى پس از فرو نشستن براى او به جوشش مىآیند و برکت تقلیل یافته براى او فزونى گیرند».(خطبه/198)کارگزار و سرمایه انسانی کارآمد نظام اسلامی در وحله اول نیازمند دینداری و دینمداری است و تا باور به خداوند عالمیان و توحید و معاد نباشد، در مسیر و چرخه خدمت رسانی که توأم با هزاران چالش و سنگ اندازی است، با مشکل مواجه خواهد شد.
شاید یکی از اولین شاخصهای نیروی انسانی کارآمد که جزو سرمایههای نظام اسلامی قلمدار میشود، پایبندی قولی و عملی به دین و داشتن تقوی علمی و عملی در پست سازمانی است.
عنوان مقاله: شاخص های نیرویِ انسانیِ کارآمدِ نظام از منظر نهجالبلاغه»
چکیده
کارآمدی و خلاقیت کارگزاران و مدیران از عوامل مهم و اساسی در کارایی نظام های ی است که همیشه مورد توجه متفکران این حوزه بوده است. نگاه توحیدی حضرت امیرالمومنین علی علیهالسلام به ساختار حکومت و ایفای نقش اساسی آن در شکل گیری رفتار و اخلاق جامعه و سرنوشت مادی و معنوی مردم، ایجاب میکند در گزینش و بکارگیری نیروی ارزشی که به عنوان سرمایه در اختیار مجموعه نیروی انسانی قرار میگیرد، شاخص هایی مد نظر قرار گیرد. این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی از نگاه حضرت امیر علیهالسلام به برخی از شاخصهای نیروی انسانی کارآمد اشاره میکند که مجموعه نیروهای انسانی با عنایت به این ویژگی ها میتوانند برای مجموعه تحت امر خود یک سرمایه ی کارآمد گزینش کنند. نتیجه حاصل از این نگاشت آن است که با شاخص هایی چون، دینداری، ایمان به هدف، اخلاص در عمل، شایستگی در تخصص و تعهد، صبور و مقام در برابر مشکلات، کاردان کار بلد، خستگی ناپذیری در کارها، انقلابی ولایتمدار و مردمی بودن، میتوان نیروی کارآمد طراز نظام اداری علوی انتخاب کرد.
مجله علمی پژوهشی فصلنامه پژوهشنامه نهج البلاغه، دوره هفتم، شماره 25 صص 81-100
آدرس مقاله https://nab.basu.ac.ir/issue_388_389.html
توده مه» شیوه ای است که اولین بار توسط مانوئل اسمیت[1] عنوان شده است. وی در کتاب خود با عنوان وقتی نه میگوییم احساس گناه میکنم» شیوههای گوناگون ارتباط را بیان کرده است. دو شیوه مهم آن یکی توده مه است و دیگری درخواست منفی.
شیوه توده مه خصوصاً برای مقابله با انتقاد به کار میآید. طوری واکنش نشان میدهید که انگار یک توده مه هستید در عین سماجت، در برابر نظرات طرف هیچ مقاومت نمیکنید و با او به مشاجره نمیپردازید. وقتی در برابر کسی از شیوه توده مه استفاده میکنیم، در واقع میپذیریم که در عقاید و گفتههای طرف مقابل ممکن است حقایقی خصوصاً درباره شما وجود داشته باشد. هدف آن است که جریان انتقاد را به مکالمه عادی باز گردانید. به طور کلی شیوه توده مه به شکل مؤثری در بحث را میبندد. مثال، وقتی میگوییم: شما هیچ وقت به دستورات خوب توجه نمیکنی» توده مه می توانم بهتر توجه کنم» من شنونده چندان خوبی نیستیم.»[2]
درخواست منفی» نیز شبیه شیوه توده مه است، زیرا این شیوه هم برای مقابله با انتقاد و جلوگیری از حالت دفاعی استفاده میشود. درخواست منفی حالت سوالی دارد. وقتی کسی از شما انتقاد میکند برای این که به صورت خود کار درلاک دفاعی فرو نروید و از شما نقطه ضعف نگیرند، توضیحات بیشتری را از طرف مقابل درخواست میکنید.
مثال: این که من به مراحل انجام کار فکر نمیکنم از چه لحاظ مسأله ساز بوده است؟»[3]
لازم است سخنران در هنگام مناظره و جدال بر احساس و عواطف خود مسلط شود، چون عدم تسلط بر احساسات باعث رفتارهایی میشود که این رفتارها با زمانی که خطیب از آرامش برخوردار است کاملاً متفاوت به نظر میرسد. چون آدرنالین بدن در این زمان سریع تر ترشح میشود و نیروی بدنی نزدیک به 20 درصد افزایش مییابد. در این هنگام کبد به داخل رگهای خونی گلوکز تزریق میکند و قلب و ریهها به اکسیژن بیشتری نیاز پیدا میکند. سیاهرگها منبسط میشوند و مراکز حیاتی مغز که مسئول حل مسألهها هستند، به تقریب وظیفههای خود را به خوبی انجام نمیدهند. همانگونه که میدانیم رساندن خون به بخش حل مسأله در مغز به شدت کاهش مییابد زیرا در اثر فشار استرس مقدار زیادی از خون به بخشهای زیرین بدن فرستاده میشود. به گفته جورج اودیورن[4] چنین حالتی یک موقعیت عاطفی است که شخص در آن واقع میشود و بدان معنا است که فرد در اوج یک ستیز قرار میگیرد. بنابراین در حل اختلاف، کنترل کارآمد عاطفهها، نخستین هدف میباشد که از آن به روش حل اختلاف» تعبیر میشود. روش حل اختلاف میتواند به مجموعه ای از قاعدههای ساده که اختلاف را کنترل میکنند، گفته شود. فرایند سه مرحله ای حل اختلاف کمک میکند تا خطیب به گونه ای سازنده و به روش منظم بدون خسارت و با نتیجه بهتر با حضم معارضه کند.
گام نخست: با خصم با احترام رفتار کنید؛
احترام به خصم نگرشی است که با رفتارهای ویژه فرستاده میشود. شیوه گوش دادن به طرف مقابل، نوع نگاه کردن به او و آهنگ صدا، واژههایی که بر میگزینیم، دلیلهایی که به کار میگیریم، همه و همه احترام یا بیاحترامی ما را نسبت به او نشان میدهد.
گام دوم: تا هنگامی که دیدگاه گوینده» دستگیرتان نشده است به گوش دادن ادامه دهید؛
هدف از گوش دادن، دریافت محتوای دیدگاهها یا پیشنهادهای شخص مقابل از دیدگاه و احساسهای خود اوست. به سخن دیگر، گوش دادن امکان ورود به محدوده ادراک شخص مقابل ومشاهده چیزهایی است که او درباره آنها از دیدگاه خود سخن میگوید. دکتر ریچارد کابوت بر این باور است که ما یک نظر مخالف را زمانی درک خواهیم کرد که آن چنان خود را دستخوش آن قرار دهیم که تأثیر متقاعد کننده اش را احساس کنیم و به نقطه ای برسیم که به راستی هر بخش حقیقی آن را ببینیم.
گام سوم: دیدگاهها، نیازها و احساسهای خود را بیان کنید؛
پس از احترام قائل شدن برای طرف مقابل، به عنوان یک شخص و درک احساسها و دیدگاههای او، گام بازگو کردن دیدگاهها و استنباط خود را آغاز کنید. برای این گام از فرایند حل اختلاف، رعایت موارد زیر سودمند است:
1. دیدگاههای خود را به گونه ای کوتاه بیان کنید؛
2. از واژههای آزار دهنده و شکننده پرهیز کنید؛
3. مقصود خود را بیان کرده و آن را توضیح دهید؛
4. احساسهای خود را آشکار کنید.[5]
اگر خطیب در مناظره و جدل با نیت صادقانه ای به منظور شناخت نظریه مخالف و جوهر حقیقی ای که ناگزیر در بر دارد، شرکت کند، نه تنها به مجادله نمیانجامد بلکه زمینه تبادل نظر را نیز فراهم میآورد. اما اگر گرفتار جدل غیر مشروع و ناپسند شود تا بخواهد، حقی را ابطال یا آن که باطلی را حق جلوه دهد، یا با سخنان خود، طرف بحث را تحقیر کند و او را شرمنده نماید، این جدلها مایه دشمنی و خصومت است و روابط برادری اسلامی را برهم میزند و در اسلام ناروا و غیر مشروع شناخته شده است.
امامهادی(ع) فرمودند: المراء یفسد الصداقة القدیمة و یحلل العقدة الوثیقة و اقل ما فیه ان ی فیه المغالبة و المغالبة أس أسباب القطیعة»[6] بحثها و جدلهای خصومت بار، دوستیهای کهن را تباه میکند، پیمانهای محکم را از میان میبرد و کمترین خبری که در این گونه مجادلهها وجود دارد، این است که هریک از طرفین بحث، میخواهد بر دیگری غلبه کند و این تمنای غلبه و پیروزی، خود پایه و بنیان وسایل و اسباب جدایی است. همچنین پیامبر اکرم(ص) فرمودند: لایستکمل عبد حقیقة الایمان حتی یدع المراء و ان کان محقا»[7] بنده ای که میخواهد ایمان خود را به حد کمال برساند، باید مراء و جدال را ترک گوید، اگرچه حق با او باشد.
[7]. میزان الحکمة، ج 4، ص 2892.
سبحانی یامچی، محمد، هنر سخنرانی؛ شیوه ها و مهارتها، 1388، هستی نما، صص 119-123
درباره این سایت